شَل و شولتیم: مخلصتیم
ذوالفقار : قایقهای دو موتوره
آخرین صراط : نقطه اوج درگیری،خط پایان،محل شهادت،موضعی خطرناک و مرگ آفرین.
الهی با ذوالجناح محشورشی : گاهی که جنابِ قاطر خسته میشد و دیگه نای حرکت نداشت،بهش میگفتن.
اِرحَم : اذیتم نکن تااذیتت نکنم
الهی قلبی محجوب : کنایه از رزمنده ای با محاسن ِ بلند و پیراهن یقه آخوندی .
آب پاش: بسیار اهلِ گــریه
اهل دل : طعنه به افرادِ شکمو
اگر ما را ندیدی عینک بزن : حلالیت طلبیدنِ شبِ عملیات
آب کله پاچه را بر آتش گذاشتن : حرص و جوش خوردن برای به آغوش کشیدن شاهد شهادت
اِلهی ضَعفَ بَدَنی وَ دِقَّتَ جِلدی {رِقَت َ جلدی} : خدایا دقت کن جلد ما پاره نشود،به کنایه تعبیری بود که در مواقع بمباران و جنگیدن به کار می رفت
تاکسی سرویس : دمپایی
ذوالفقار : قایقهای دو موتوره
یه پارچ آب بریز توی لیوان : شوخی برای درخواست آب سر سفره
جستجو
پستهای موجود در ضوابط جستجو
هیچ پستی که مطابق ضوابط جستجو باشد وجود ندارد.
