اطلاعات فردی |
نام |
ابوالقاسم |
نام خانوادگی |
رحمان زاده |
نام پدر |
کریم |
نوع عضویت |
بسیج |
شغل |
کشاورز |
وضعیت تاهل |
متاهل |
اطلاعات تولد |
تاریخ تولد |
5 آذر 1328 |
محل تولد |
فریدونکنار |
اطلاعات شهادت |
واقعه یا عملیات منجر به شهادت |
کربلای پنج |
تاریخ شهادت |
25 بهمن 65 |
محل شهادت |
شلمچه |
وضعیت پیکر مطهر |
تشییع شد |
نحوه شهادت |
اصابت گلوله |
محل مزار |
حسینیه معصوم زاده(ع) |
در پنجمین روز از آخرین ماه فصل پاییز 1328 در یک خانواده سنتی و
مذهبی که با کشاورزی وماهیگیری امرار معاش میکردند شهید ابوالقاسم رحمان زاده به
عنوان اولین فرزند کریم و هاجر پا به عرصه ی هستی گذاشت که پدر نام او را کریم
گذاشت. او پس از خود دارای 5 برادر و 2 خواهر شد. وی آغوش گرم خانواده رشد و نمو
کرد و با رسیدن به سن مدرسه شروع به تحصیل کرد و تا کلاس ششم درس خواند که به علت
بضاعت مالی خانواده و بیماری مادرش درس را رها کرد و کمک حال پدر و مادر در ار
کشاورزی و ماهیگیری شد.* او پسری بسیار زرنگ و باهوش و فعال، دلسور، مهربان، مردم
دار و مردم دوست بود و به پدر و مادر و بزرگترها احترام میگذاشت. ابوالقاسم از
بچگی نماز میخواند وروزه میگرفت و درمراسم های عزاداری و مذهبی مسجد شرکت میکرد و
سعی میکرد نماز جماعت در مسجد بخواند. شهید ابوالقایم رحمان زاده در سال 54 با
دختری مومنه و مذهبی پیمان مقدس زناشویی بست که از او 4 فرزند، 2 دختر و 2 پسر به
یادگار مانده است.* وی در فعالیت های انقلابی و راهپیمایی و تظاهرات شرکت داشت،
حتی یک بار مورد ضرب و شتم ساواک قرار گرفت و پس از پیروزی انقلاب عضو بسیج شد و
فعالیتهای پایگاه و گشت و بازرسی شبانه
فعالیت داشت.* او به حضرت امام علاق هی زیادی داشت و بخاطر دیدار با حضرت امام
چندین بار به قم رفت. او همچنین برای روحانیون متعهد و مقید به نظام اسلامی ارزش
بسیار زیادی قائل بود و با گروهای مخالف نظام و منافقین بسیار سرسخت و بیزار بود و
سعی میکرد با آنها مبارزه کند.* او با شروع جنگ تحمیلی تمایل زیادی برای رفتن به
جبهه داشت و دیگران را نیز تشویق میکرد و علیرغم فعالیت های کاری زیاد اما او
اولین بار به کردستان رفت و مدتی آنجا خدمت کرد و سپس به منطقه جنوب رفت و در
گردان یا رسول در عملیتها شرکت میکرد.* او شهادت را یک افتخار میدانست و با این به
خانواده های شهدا سری می زد و مشکلات آنها را حل میکرد. شهید رحمانزاده بسیار مردم
دوست بود و به بی بضاعتان کمک میکرد و تحمل افراد زورگو را نداشت و با آنها مقابله
میکرد و همیشه سعی میکرد که حق کسی ضایع نشود. او در مرخصی هایش در پشت جبهه در
ستادهای جمع آوری کمک های مردمی فعالیت داشت و با کمک خودش و کمک های مردمی
آمبولانسی را خریداری و به منطقه جنگی ارسال کرد. و رابطه بسیار صمیمی و نزدیکی با
همسرش داشت و در کارهایش با او مشورت میکرد. او اهل صله رحم بود و سعی میکرد به
بستگان و آشنایان سرکشی کند. وی چون خودش به علت پاره ای از مشکلات درس را رها کرد
دوست داشت برادران و خواهران و فرزندانش درس شان را بخوانند.* وی مشوق حضور
برادرانش در مناطق جنگی بود و همزمان با برادرانش در مناطق مختلف بودند و آخرین
بار با توجه به مخالفت خانواده رضایت آن ها را جلب و به سوی جبهه ها شتافت.* این
بسیجی دلاور و رشید اسلام سرانجام در عملیات غرور آفرین کربلای 5 در شلمچه شرکت
کرد و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید ولی پیکر پاک و مطهرش به مدت 9سال بر خاک
تفتیده و گرم و سوزان شمچه ماند و پس از 9 سال توسط گروه تفحص شناسایی و در ششم
بهمن سال 74 توسط مردم ولایتمدار استان تشییع و سپس پیکرش به فریدونکنار منتقل و
پس از تشییع به تکیه معصوم زاده به خاک سپرده شد.