آجر پلاستیکی: کتلت از نوع جبهه ای آن
کارش مُرغی ست : کسـی که دیر یا زود شهید میشـه و باید چلومرغش رو بخـوریم .
ابراهیم : رزمنده ای که از آتش دشمن جان سالم به در می برد و کوچکترین جراحتی بر نمی داشت.
حلوا خور: کسیکه هرگز شهید نمیشود و از همه عملیاتها سالم باز میگردد
ایستگاه بدنسازی : ایستگاه صلواتی
مصیبت : آن کس که هیچ کس از دستش در امان نبـود .
ترکش حسین جانی : ترکش بزرگ که کم از توپ مستقیم نداشت .
اِرحَم : اذیتم نکن تااذیتت نکنم
آب اروندرود : آب گوشت،اسمی بی مسما برای غذایی که گوشت آن در شرایطی،مفقودالاثر بود!
فلانی روحیه داره : کسی که همیشه میلِ خوردن داشـت .
اشکانیان : خانواده داغدار شهدا
آب پیاز : آب اروندرود
آپاچی : بسیجی،به شوخی و جدی کنایه از رزمنده شلوغ و بی نظم،کسی که پابرهنه در منطقه فوتبال بازی می کرد.
آب رو شیمیایی کردن : از کسی در حضور خودش تعریف کردن،بستن زبان شخص و مانع واکنش او شدن
مقاله
آی دی دسته بندی=>93مقاله
هیچ پستی در این دسته بندی وجود ندارد.